بسم الله الرحمن الرحیم
رامین امینی زارع
دوستدار شعر و ادب
شعر، در لغت به معنی دانش و فهم و ادراک است که چامه، سرود، سخن و چکامه نیز خوانده شده است و در تعریف شعر گفته اند که: کلامی است موزون و مقفی که دارای معنی باشد، و این تعریف شعر است. از روزی که انسان شعر را شناخته است، آن را ملازم وزن یافته و آهنگ و وزن شعر، او را مسحور و مفتون خویش ساخته است
به سخن دیگر؛شِعر، سُرود، چامه یا چکامه شاخهای از ادبیات است که از ویژگیهای زیباییشناختی و اغلب ریتمیک زبان استفاده میکند، قدیمترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود.
به قول ملک الشعرای بهار ” شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل ، شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سفت” در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگوِدا، که از قدیمیترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
قدیمیترین سرودههای به جامانده به وِداهای هندوان باستان باز میگردد. از تاریخ سرایش وِداها اطلاع دقیقی در دست نیست و تاریخ قدیمیترین سروده ریگودا را از هزار تا پنجهزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشتهاند. همانگونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سرودههای کهن هستند. دیگر سروده قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گیلگمش نخستین منظومه حماسی جهان است.
آنجا که تاریخ تمام میشود اسطوره آغاز میشود؛ حماسههای بزرگ مبتنی بر اسطوره هستند و اسطورههای بزرگ بر پایه شرایط تاریخی بنا میشوند. جهان چندین حماسه بزرگ را بهخود دیدهاست:
• در یونان؛ ایلیاد و ادیسه اثر هومر
• در هند؛ مهابهاراتا و رامایانا
• در روم؛ انهایید اثر ویرژیل
• در ایران؛ شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی
که تمامی این حماسهها در بزنگاههای خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شدهاند.
خواجه نصیرالدین طوسی ملهم از سخن ابنسینا در کتاب شفا، به پیروی از ارسطو، شعر را «سخنی خیالانگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد» میداند. خواجه نصیر در رابطه شعر با موسیقی چنین میگوید: «و نظر در وزن حقیقی بهحسب ماهیت، تعلق به علم موسیقی دارد و بهحسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد؛ و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضاء تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیِّل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفّی… اما قدما، شعر را کلام مخیِّل گفتهاند و اگرچه موزون حقیقی نبودهاست و اشعار یونانیان بعضی چنان بوده است و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکردهاند.
ازاین درآمد یا مقدمه که بگذریم ۲۷ شهریور به عنوان روز شعر وادب پارسی نام نهاده شده است.این روز به مناسبت پاسداشت زنده یاد استاد محمد حسین بهجت تبریزی ،شهریار شعر ایران نام گذاری شده است.
شهریار که روزگاری کارمند شریف بانک کشاورزی بوده است و خود نیز در این باره سروده است:
شکر دارم که اگر خدمت بانکی کردم
خدمت من همه در بانک کشاورزی بود
درباره این شاعر شیرین سخن بسیار خوانده و شنیده ایم و از این روی بیشتر سخن گفتن، مصداق اطناب ممل است و از این روی در این مقاله صرفا کوته نگاهی به صفت پسندیده میهن دوستی این شاعر بزرگ داریم با یادی از اشعار زیبایش.
ایراندوستیِ شهریار در سرودههایش، همچون سروده تختِ جمشید یا در ستایشِ فردوسی بازتابی گسترده دارد.
وطنخواهی در ایران خانمان بر دوش شد چندی
به جز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
زِ کنجِ خلوتِ دل، اهرمن رفت و سروش آمد
این مناسبت شیرین ملی،بهانه ای بود برای پاسداشت سخن آهنگین ونغز،شیوا و دلنشین شعر این سرزمین که افزون بر زبان پارسی، هرگوشه اش نوایی ومقامی خوش ودلنشین دارد؛ از سرخس،خراسان وبینالود تا کرانه دریای خزر و ارس تا الوند و سهند و سبلان سربلند و از خوزستان و لرستان و کرمانشاهان و کردستان و همدان تا سیستان و بلوچستان و نغمه های خوش عشایر بختیاری و قشقایی و شاهسون و شروه خوانی بوشهر و ترکمن ها و دیگر نغمه ها و نواها که هرکدام حکایتی از روزگاران دور ونزدیک گذشته در تاریخ سربلند این سرزمین جاوید است.
پایان سخن به گفتار ملک الشعرای بهار زیبنده است:
شعر دانی چیست، مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجا گوشی شنفت
ای بسا شاعرکه او در عمرخود نظمی نساخت
وی بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت
https://sarzaminemana.ir/?p=2633