درگیریهای مسلحانه در سراسر جهان در جریان هستند و درد و رنج فراوانی را به مردم ساکن مناطق درگیری و اطراف آن تحمیل میکنند.
به گزارش سرزمین مانا به نقل از خبرگزاری میزان: جنگها و درگیریهای مسلحانه از واقعیتهای انکارناپذیر و غیرقابل اجتناب زندگی بشری هستند و تاریخ نشاندهنده وقوع مکرر آنها در بازههای زمانی مختلف به دلایل متفاوت با ابزارهای گوناگون است.
نکته مهم در جریان جنگها و درگیریهای مسلحانه، نقض حقوق بشر است؛ همین امر سبب شده تا طی سالهای متمادی، کارشناسان توجه زیادی به فرموله کردن ابزارهایی برای کاهش درد و رنج بشر در جریان جنگها و درگیریهای مسلحانه داشته باشند.
این رویکرد سبب بروز انتقادهایی نیز شده است؛ منتقدان این رویکرد میگویند که قاعدهمند کردن جنگها به معنای مشروعیت بخشی به این رویداد است.
با وجود همه انتقادها و با در نظر داشتن عدم رهایی جهان از درگیریهای گاهوبیگاه مسلحانه در نقاط مختلف جهان، سه حوزه حقوق بینالملل یعنی حقوق بشر، حقوق پناهجویان و حقوق بشردوستانه در تلاش هستند تا از قربانیان جنگها و درگیریهای مسلحانه حمایت کنند.
این حوزهها با وجود ارتباط نزدیک باهم، وجوه تمایز آشکاری نیز دارند؛ البته وجه مشترک همه این حوزهها، تلاشهای مکرر برای سوءاستفاده و بهرهبرداری سیاسی از آنها است.
یکی از اصلیترین حوزههای حقوق بینالملل در رابطه با درگیریهای مسلحانه، حقوق بشردوستانه است که تفاوتهایی با حقوق بشر دارد؛ اصلیترین این تفاوتها تمرکز حقوق بشردوستانه بر اعمال مشخص مرتبط با درگیری و جنگ است که منجر به ادعاهای فردی نمیشود.
رابطه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه
سطح حمایت ارائه شده از سوی حقوق بشر در شرایط «عادی»، یعنی در زمان صلح، بالاترین سطح است و ممکن است این حمایت در زمان درگیریهای مسلحانه غیر بینالمللی یا درگیریهای بینالمللی کاهش یابد.
این در حالی است که حقوق بشردوستانه تنها زمانی قابل اجرا است که درگیری مسلحانه غیر بینالمللی وجود داشته باشد؛ در واقع، حقوق بشردوستانه بهطور خاص برای تنظیم تماس طرفها درگیری مسلحانه طراحی شده است و مفاد آن اصول انسانیت، ضرورت نظامی و تناسب را در نظر میگیرد و بنابراین اجازه انحراف را به هیچیک از طرفیها نمیدهد.
اگرچه تمایز بینالمللی بودن یا نبودن درگیریهای مسلحانه دشوار است، حقوق بشردوستانه در مورد درگیریهای مسلحانه با ماهیتهای بینالمللی و بدون ماهیت بینالمللی قواعد و استانداردهای خاصی را معرفی کند که در مواردی مشابهتهایی باهم دارند.
حقوق بشردوستانه درباره درگیریهای مسلحانه داخلی نیز دارای اصول و قواعدی مشخص است.
حقوق بشردوستانه؛ اصلی گرفتار در هزارتوی اما و اگرهای سیاسی
به گزارش «humanrights»، حقوق بشردوستانه که در درگیریهای مسلحانه اعمال میشود، اقدامهای طرفهای متخاصم را محدود میکند و حمایت و ضرورت در نظر داشتن رفتار انسانی را با افرادی که در درگیری مسلحانه حضور ندارند یا دیگر نمیتوانند در خصومتها شرکت کنند، فراهم میکند.
حقوق بشردوستانه مانند قوانین بینالمللی حقوق بشر، از جان و حیثیت افراد محافظت میکند، شکنجه یا رفتار ظالمانه را منع میکند، حقوقی را برای افراد مشمول آیین دادرسی کیفری تجویز میکند، تبعیض را منع میکند و مقرراتی را برای حمایت از زنان و کودکان تعیین میکند.
علاوه بر این، حقوق بشردوستانه به انجام خصومتها، وضعیت سربازان و اسیران جنگی و حفاظت از نشانهای صلیب سرخ و هلال احمر میپردازد؛ بهطور کلی، حقوق بشردوستانه بین قوانین طراحی شده برای حمایت از قربانیان نظامی و غیرنظامی درگیریهای مسلحانه از یک سو و قوانین حاکم بر نحوه جنگ از سوی دیگر تمایز قائل میشود.
حقوق بینالملل درگیریهای مسلحانه که حقوق بینالملل بشردوستانه بخشی از آن است، بسیار زودتر از حقوق بینالملل حقوق بشر تدوین شده است؛ مراحل مهم در توسعه حقوق بشردوستانه درگیریهای مسلحانه کنفرانس پاریس (۱۸۵۶)، ژنو (۱۸۶۴)، سن پترزبورگ (۱۸۶۸)، بروکسل (۱۸۷۴)، لاهه (۱۸۹۹، ۱۹۰۷) و ژنو (۱۹۴۹ و ۱۹۷۷) بود.
اسناد حقوق بینالملل تصویب شده در این کنفرانسها اساس حقوق بشردوستانه مدرن و درگیریهای مسلحانه را تشکیل میدهد که مرتبطترین آنها چهار کنوانسیون ژنو (۱۹۴۹) و ۲ پروتکل الحاقی آن (۱۹۷۷) است؛ هدف اصلی چهار کنوانسیون ژنو تعیین قوانین بشردوستانه بود که در درگیریهای مسلحانه بینالمللی باید رعایت شود.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) بر رعایت کنوانسیونهای ژنو و پروتکلها، از جمله، بازدید از مکانهای بازداشت، دریافت شکایتهای مربوط به نقض قوانین بشردوستانه و رسیدگی به نگرانیها مربوط به دولتها نظارت میکند.
در سالهای اخیر مداخله بشردوستانه، حفظ صلح و حفاظت از امنیت جمعی و همچنین حفاظت از اموال فرهنگی در رابطه با حقوق بشردوستانه و حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته است.
از دیگر تلاشهای اخیر بینالمللی برای کاهش درد و رنج انسانی ناشی از درگیری، مبارزه با استفاده گسترده از مینهای ضدنفر و سلاحهای سبک و تلاشها برای جلوگیری از تامین مالی آسان مانند تجارت «الماسهای خونین» و استفاده از درآمدهای حاصل از تجارت مواد مخدر برای تامین مالی درگیریها است.
اجرایی کردن حقوق بشردوستانه در دهههای اخیر بهدلیل گرفتار شدن در هزارتوی اما و اگرهای سیاسی حد زیادی مغفول مانده است؛ در واقع حقوق بشردوستانه را میتوان قربانی سیاسیکاریها و منافع سیاسی فهایی دانست که نقشهای نهچندان آشکاری در رقم خوردن درگیریهای مسلحانه دارند.
ابزارسازی مداخله بشردوستانه
مداخله بشردوستانه یکی از مفاهیمی است که در سالهای اخیر در ادبیات سیاسی کشورهای غربی جا خوش کرده است.
مداخله بشردوستانه به استفاده از زور علیه یک دولت از سوی یک یا چند کشور با هدف اعلام شده پایان دادن به درد و رنج در کشور هدف گفته میشود؛ این رنج ممکن است نتیجه جنگ داخلی، بحران انسانی یا جنایتهای دولت حاکم در کشور هدف از جمله نسل کُشی باشد؛ مداخله بشردوستانه بهطور سنتی برای موارد نقض گسترده حقوق بشر توجیه میشود.
اختیارات فصل هفتم منشور ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل را موظف میکند تا مداخله را برای مقابله با تهدیدها علیه صلح و امنیت بینالمللی انجام دهد؛ هرگونه اقدامی از این دست باید با اصل کلی عدم مداخله مندرج در منشور، بند ۴ ماده ۲، که میگوید «همه اعضا باید در روابط بینالمللی خود از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر طریق دیگری که با اهداف سازمان ملل متحد مغایرت داشته باشد، خودداری کنند» مطابقت داشته باشد.
متاسفانه مداخلههای بشردوستانه در سالهای اخیر به دستاویز کشورهای غربی برای مداخله در امور داخلی دیگر کشورها تبدیل شده است؛ آنها، مداخلههای خود در دیگر کشورها با اهداف سیاسی و کسب منافع نامشروع را به بهانه نقض حقوق بشر با ابزار مداخله بشردوستانه توجیه کنند؛ نمونه این امر، مداخله در یوگسلاوی و سومالی هستند.
تغییرهای اعمال شده در موضوع مداخله بشردوستانه از آغاز دهه ۲۰۰۰ سبب پیشرفتهایی در این زمینه شده که هرچند لازم، اما ناکافی هستند.
https://sarzaminemana.ir/?p=2491